دیروز مدیر ساختمون اومده در خونمون بابام رفته باهاش
حرف بزنه منم صدا آهنگ رو زیاد کرده بودم ، یهو بابام برگشت گفت:
اون آهنگو خفه کن ببینم این مـــــــــــــــــــــــــــردک چی زر میزنه !؟!؟
دیروز مدیر ساختمون اومده در خونمون بابام رفته باهاش
حرف بزنه منم صدا آهنگ رو زیاد کرده بودم ، یهو بابام برگشت گفت:
اون آهنگو خفه کن ببینم این مـــــــــــــــــــــــــــردک چی زر میزنه !؟!؟
شما هم بچه بودید با مامانتون میرفتید مغازه بعدا از
یه چیزی خوشتون میمود مامانتون به فروشنده میگفت:
آقای فروشنده اینا فروشی نیست دیگه؟
با یه چشمک فروشنده هم میگفت: نه خیر خانوم فروشی نیست.
د آخه لامصب اگه فروشی نیست چـــــــــــــــــرا اون جا گذاشتی؟
تعداد صفحات : 53